عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود