ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود