او خستهترین پرندهها را
در گرمی ظهر سایه میداد
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
با داغ مادرش غم دختر شروع شد
او هرچه درد دید، از آن «در» شروع شد