ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
تابید بر زمین
نوری از آسمان
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود