ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
به همین زودی از این دشت سپیدار بروید
یا لثارات حسین از لب نیزار بروید
سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
با خودش میبرد این قافله را سر به کجاها
و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی