ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم