کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز...
که پیشازاین؟ که هماکنون؟ که بعدازآن؟ که هنوز؟
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود