گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده