در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید