کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است