وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
صبح سپید سر زد و خورشید خاورش
گیتی سیاهجامه فرو ریخت از برش
آن شب میان هالهای از ابر و دود رفت
روشنترین ستارهٔ صبح وجود رفت
ای زینب ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت