گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟