آن روز با لبخند تا خورشید رفتی
امروز با لبخند برگشتی برادر
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است