گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت