عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد