چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم