سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را