گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
تا به کی از سخن عشق گریزان باشم؟
از تو ننویسم و هربار پشیمان باشم؟