خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود