آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!
آیا چه دیدی آن شب، در قتلگاه یاران؟
چشم درشت خونین، ای ماه سوگواران!...