گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده