ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم