پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست