میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی