ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام