غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
بهسوی علقمه رفتم که تشنهکام بیایم
وَ سر گذاشته بر دامن امام بیایم
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد