تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم