پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
چون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت
بانگ برداشت، مؤذّن كه: خدا! ماه گرفت
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت