گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
چون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت
بانگ برداشت، مؤذّن كه: خدا! ماه گرفت
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت