از شبنم اشک گونههامان تر بود
تشییع جنازۀ گلی پرپر بود
ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
عمری به اسارت تو بودم ای مرگ
لرزان ز اشارت تو بودم ای مرگ
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم