چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
هرکه میداند بگوید، من نمیدانم چه شد
مست بودم مست، پیراهن نمیدانم چه شد
بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد