گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته