گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به با شکوهی زینب، ندیدهایم
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن