ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم