رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند
با آن که آبدیدۀ دریای طاقتیم
آتش گرفتهایم که غرق خجالتیم