میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی