رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته