ناله كن اى دل به عزاى على
گریه كن اى دیده براى على
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر
بلبل چو یاد میکند از آشیانهاش
خون میچکد ز زمزمۀ عاشقانهاش
بوی خوش میآید اینجا؛ عود و عنبر سوخته؟
یا که بیتالله را کاشانه و در سوخته؟
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت