حسین آمد و آزاد از یزیدت كرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت كرد
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
ناله كن اى دل به عزاى على
گریه كن اى دیده براى على
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
بوی خوش میآید اینجا؛ عود و عنبر سوخته؟
یا که بیتالله را کاشانه و در سوخته؟