ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟