ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟