چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
که بر انگشتر فضل و شرف همچون نگین هستی
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟