آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
عشق، هر روز به تکرار تو برمیخیزد
اشک، هر صبح به دیدار تو برمیخیزد
پرده برمیدارد امشب، آفتاب از نیزهها
میدمد یک آسمان خورشید ناب از نیزهها
شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم
دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين