امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم
به دیر پایی شبهای انتظار قسم
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
در کوچه، راه خانۀ خود گم نمیکنی
از تب پُری، اگرچه تلاطم نمیکنی