آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار