خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است