ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام