میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی