گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی