یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است